ضمایر انعکاسی در زبان آلمانی
ضمایر انعکاسی، ضمایری هستند که در نقش مفعول به فاعل جمله اشاره می کنند. ضمایر انعکاسی در واقع به فاعل جمله اشاره می کند و به ما می گوید فاعل جمله هرکه هست همان مفعول بوده. برخی از افعال, انعکاسی هستند که ساده ترین راه شناسایی آنها وجود ضمیر پس از چنین افعالی است. در این درس ضمایر انعکاسی در جایگاه اکوزاتیو (Akkusativ ) بررسی می گردند.
مثال ضمیر انعکاسی در جایگاه اکوزاتیو:
Sie haben sich letzte Nacht gefärdet.
دیشب خودتان را به خطر انداختید.
در مثال فوق نیز همانطور که ملاحظه می کنید ضمیر انعکاسی sich دقیقا پس از فعل قرار گرفته.
ضمایر شخصی |
ضمایر انعکاسی در حالت اکوزاتیو |
مثال |
Ich
|
mich خودم را |
Ich liebe nur mich. من فقط خودم را دوست دارم. |
Du
|
dich خودت را |
reiß dich zusammen. خودت را جمع و جور کن. (به خودت بیا) |
Er
|
sich خودش را
|
Er sieht sich im Spiegel. او خودش را در آیینه می بیند. Er räuspert sich. او صدایش را صاف می کند.(گلویش را صاف می کند) |
Es
|
sich خودش را |
Das Kind hat sich erkältet. بچه سرما خورده. |
sie
|
sich خودش را |
Sie macht sich in Schwierigkeiten. او خودش را به دردسر می اندازد. |
Wir
|
uns خودمان را |
Wir haben uns vergessen. ما خودمان را از یاد برده ایم. |
ihr
|
euch خودتان را |
ärgert euch nicht. خودتان را اذیت نکنید. |
Sie
|
Sich خودتان را |
Sie haben sich letzte Nacht gefärdet. دیشب خودتان را به خطر انداختید. |
sie
|
sich خودشان را |
Sie luden sich in ein tolles Restaurant ein. آنها خودشان را به یک رستوران عالی دعوت کردند.
|
▲ برخی افعال, ضمیر انعکاسی شان اکوزاتیو و تعدادی نیز داتیو هستند. تعدادی از افعال رایج که ضمیرانعکاسی آنها اکوزاتیو می باشد به شرح ذیل است:
ترجمه | فعل با ضمیربازتابی اکوزاتیو |
ترجمه | فعل با ضمیربازتابی اکوزاتیو |
عجله کردن | sich beeilen | دوش گرفتن | sich duschen |
تاخیر کردن, دیر کردن | sich verspäten | حمام کردن | sich baden |
نشستن | sich setzen | گم شدن | sich verfahren |
حس داشتن | sich fühlen | گم شدن | sich verlaufen |
بهبود پیدا کردن | sich erholen | سرما خوردن | sich erkälten |
رفتار کردن | sich benehmen | سرگرم شدن | sich amüsieren |
شادی کردن خوشحال بودن | sich freuen | معذرتخواهی کردن | sich entschuldigen |
علاقه داشتن علاقمند شدن | sich interessieren | عادت کردن | sich gewöhnen |
عاشق شدن | sich verlieben | مراقبت کردن | sich kümmern |