داستان کوتاه آلمانی همراه با
ترجمه فارسی
..................
Acht Esel
هشت الاغ
Acht Esel
Ein Bauer hatte sieben Esel. Er wollte die Esel auf dem Markt verkaufen. Er holte die Esel aus dem Stall und zählte sie: „Eins, zwei, drei, vier, fünf, sechs, sieben.“ Dann setzte er sich auf einen Esel und ritt los, die anderen Esel liefen hinterher.
Auf dem Markt zählte der Bauer noch einmal seine Esel: „Eins, zwei, drei, vier, fünf, sechs – da fehlt doch einer!“ Der Bauer stieg nicht ab, sondern zählte die Esel um sich herum noch einmal. Es waren sechs Esel. Der Bauer sagte: „Ich habe nicht richtig gezählt.“ Er zählte zum dritten Mal, aber es blieben sechs Esel.
Da erschrak der Bauer und ritt wieder nach Hause. Seine Frau sollte die Esel zählen. Er sagte zu ihr: „Heute früh waren es noch sieben Esel. Jetzt zähle ich nur sechs.“
Die Frau lachte: „Um dich herum sind sechs Esel. Du sitzt auf dem siebenten. Du selbst bist der achte Esel.“
هشت الاغ
دهقانی هفت الاغ داشت. او می خواست تا الاغ هایش را در بازار بفروشد.آنها را از طویله بیرون آورد و شمرد(حساب کرد):یک
،دو ،سه،چهار،پنج،شش،هفت. بعد خودش روی یک الاغ نشت و به راه افتاد. بقیه الاغ هاهم به دنبالش می رفتند.
در بازار دهقان دوباره الاغها راشمرد.یک،دو،....شش .حالا آنها شش تا بودند و یک الاغ کمتر بود.او از روی الاغ پایین نیامد ولی
الاغ های اطرافش را شمرد. یکبار دیگر شمرد ولی بازهم همان شش تا بودند. باخود گفت: درست حساب نکردم. برای بار سوم
شمرد ولی شش تا الاغ بودند.
دهقان نگران شد (ترسید) دوباره سوار بر الاغ به خانه برگشت. حالا باید همسرش الاغها را می شمرد. به همسرش گفت:
صبح زود هفت تا الاغ بودند ولی حالا شش تا هستن.
همسرش خندید و گفت الاغهای دور وبرت شش تاهستند. تو روی هفتمی نشسته ای. وهشتمین الاغ هم خودت.
ترجمه فارسی: (کاری از گروه بامبو دات آی آر)
مرجع:
https://www.sos-halberstadt.bildung-lsa.de/
.................................
برای مشاهده فلش کارتهای مکالمه زبان آلمانی همراه با جعبه لایتنر و
همینطور استفاده از سایر منابع آموزشی مانند داستان، مقاله، کالوکیشن،
لغتنامه تصویری و ...، اپلیکیشن بامبو را نصب نمایید.
از اینکه کپی نمی کنید و به تلاش دیگران احترام می گذارید سپاسگزاریم