خانوادهی واژه lernen (Wortfamilie lernen) در زبان آلمانی
در این درس از مجموعهی آموزش زبان آلمانی بامبو، با خانوادهی واژهی lernen یا همان Wortfamilie lernen آشنا میشویم.
یادگیری خانوادهی واژهها (Wortfamilie) یکی از مؤثرترین روشها برای افزایش دایرهی لغات در زبان آلمانی است.
در زبان آلمانی، بسیاری از اسمها (Nomen)، صفتها (Adjektive) و افعال (Verben) از یک ریشهی مشترک ساخته میشوند. برای مثال، از فعل lernen (یاد گرفتن) واژههایی مانند der Lerner (یادگیرنده)، das Lernen (یادگیری)، lehrreich (آموزنده)، و erlernen (یاد گرفتنِ دقیق یا عمیق) ساخته میشوند. وقتی این ارتباطها را بشناسی، هر بار که با واژهی جدیدی روبهرو میشوی، مغزت بهصورت خودکار آن را با واژههای آشنا مرتبط میکند — و همین باعث میشود یادگیریات سریعتر، عمیقتر و ماندگارتر باشد.
در این درس از مجموعهی آموزش زبان آلمانی Bambbo.ir، با خانوادهی واژهی lernen یا همان Wortfamilie lernen آشنا میشویم.
یادگیری خانوادهی واژهها (Wortfamilie) یکی از مؤثرترین روشها برای افزایش دایرهی لغات در زبان آلمانی است.
وقتی ریشهی یک واژه را بشناسی، میتوانی دهها واژهی دیگر را که از همان ریشه ساخته شدهاند، راحتتر درک و به خاطر بسپاری.
در زبان آلمانی، بسیاری از اسمها، صفتها و افعال از یک ریشه ساخته میشوند و یادگیری آنها باعث میشود لغتهای جدید برایت آشنا به نظر برسند.
خانوادهی واژه lernen — اسم، فعل، صفت، قید
بیایید ببینیم از ریشهی lernen (یاد گرفتن) چه واژههایی ساخته میشود
das Lernen = یادگیری
مثالها:
Das Lernen einer neuen Sprache ist nicht leicht. → یادگیری یک زبان جدید آسان نیست.
Beim Lernen höre ich gern Musik. → هنگام یادگیری، دوست دارم موسیقی گوش بدهم.
der Lerner / die Lernerin = یادگیرنده، زبانآموز
مثالها:
Der Lerner braucht Geduld. → زبانآموز به صبر نیاز دارد.
Die Lernerin spricht schon sehr gut Deutsch. → زبانآموز حالا خیلی خوب آلمانی صحبت میکند.
die Lehre = آموزش، تعلیم
مثالها:
Die Lehre ist die Basis jeder guten Ausbildung. → آموزش پایهی هر آموزش حرفهای است.
Er hat seine Lehre in einer Schule gemacht. → او دورهی آموزشی اش را در یک مدرسه گذرانده است.
der Lehrer / die Lehrerin = معلم
مثالها:
Der Lehrer erklärt die Grammatik. → معلم گرامر را توضیح میدهد.
Die Lehrerin hilft den Schülern beim Lesen. → معلم به دانشآموزان در خواندن کمک میکند.
lehrreich = آموزنده
مثالها:
Das Buch ist sehr lehrreich. → این کتاب بسیار آموزنده است.
Der Film war interessant und lehrreich. → فیلم هم جالب بود و هم آموزنده.
lehrbar = قابل آموزش
مثالها:
Alles ist lehrbar, wenn man will. → هر چیزی قابل آموزش است، اگر بخواهی.
Kinder sind sehr lehrbar und neugierig. → بچهها بسیار قابل آموزش و کنجکاو هستند.
lehrlos = بدون آموزش، بیدانش
مثالها:
Ein lehrloses Leben ist leer. → زندگی بدون آموزش، خالی است.
In der lehrlosen Zeit vergisst man vieles. → در دوران بدون آموزش، بسیاری چیزها فراموش میشوند.
برای تهیه ویدئوهای آموزشی کتابهای منشن و اشتارتن ویا کلیک نمایید